به گزارش ستاد خبری همایش «قرآن پژوه روشن بین»: مرحوم آیت الله محمد واعظزاده خراسانی، متولد ۲۵ خرداد ۱۳۰۴ در مشهد، محقق و متفکر اسلامی معاصر، استاد دانشگاه فردوسی مشهد، مؤسس دانشگاه مذاهب اسلامی و نخستین دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی بود. به مناسبت اولین سالگرد این بزرگ پرچمدار تقریب مذاهب گفتاری منتشر نشده پیرامون «محبت اهلبیت(ع) و مسئله وحدت» از فرار رویتان میگذرد.
قرآن به عنوان اولین سند اندیشه اسلامی بر موضوع «وحدت» تاکید بسیاری دارد. خداوند در آیه ۱۲۳ سوره آل عمران مسلمین را به وحدت دعوت میکند و میفرماید: و اعتصموا بحبل ا… و لا تفرقوا. این آیه هم مقدمه دارد و هم موخره. مقدمه این آیه دعوت به تقوی است یعنی اگر مسلمانان تقوی داشته باشند دچار اختلاف و چند دستگی نمیشوند. بعد از دعوت به تقوی مساله وحدت مطرح میشود.
در تفسیر این آیه مقصود از حبل الله؛ توحید، ایمان و اهل بیت عنوان شده است که همگی به یک مطلب بر میگردد و آن عمل به توصیه خداوند است. پس از حبل الله امت اسلام دعوت به عدم تفرقه و فرقه فرقه فرقه شدن، میشوند نکته این است که اختلاف غیر از فرقه فرقه شدن است؛ دین اسلام یک دین عمیق و عقلانی است و آیات قرآن و روایات نبوی دارای معانی مختلف هستند که موجب ایجاد اختلاف نظر بین علما میشود اما نکته اینجاست که این اختلاف نباید منجر به فرقه فرقه شدن شود.
آنچه در نزد اسلام مذموم است، تفرقه است نه اختلاف نظر. اما متاسفانه مسلمانان پس از رحلت پیامبر (ص) اختلاف پیدا کردند و به دو فرقه شیعه و سنی تقسیم شدند. این دو فرقه در برابر دیگری جبهه میگیرند که این ممنوع است. زیرا مانع تحقق وحدت میشود که تأکید صریح قرآن است. پیامبر هم در راستای دستورات قرآن، توصیههای بسیاری درباره وحدت بیان کردهاند با این مضمون که نجات در وحدت است نه تفرقه.
اهل بیت (ع) رشته اتصال مسلمانان
درست است که پس از رحلت پیامبر (ص)، وحی قطع شد، مرجع اصلی هم کتاب است و سنت رسول خدا ولی چه کسی باید در جایگاه حکومت بنشیند زیرا دیگر بعد از او پیامبری نیست و از طرفی هم مسلمانان احتیاج به حاکم دارند که کلیه امور را اداره کند. به همین منظور و برای حفظ وحدت امت پیامبر (ص) در غدیر و سایر مناسبتها توصیه به خلافت علی (ع) و اهل بیت (ع) کرده بود. مهمترین واقعه تاریخ اسلام که مصداق عملی دعوت به وحدت است، توصیه به پذیرش ولایت علی بن ابیطالب (ع) است اما متاسفانه این توصیه عملی نشد و مسلمانان علی (ع) و اهل بیت را برای خلافت و امامت انتخاب نکردند.
چرا به توصیه پیامبر(ص) عمل نشد؟
مرحوم دکتر شهیدی کتابی در تحلیل تاریخ اسلام دارد. در آن کتاب ایشان در پاسخ به این سوال که چرا به توصیه و دستور قرآن و پیامبر عمل نشد؟ میگوید: من نمیدانم چرا به دستور پیامبر عمل نشد تحقیق در این رابطه نظریات گوناگونی را به ما میدهد. اما من یک نظر را تایید میکنم که کمتر مورد تاکید قرار گرفته است و آن اینکه باعث این جریان انصار بودند زیرا در تاریخ آمده است هنگامی پیامبر از دنیا رفتند و علی (ع) و عباس عموی پیامبر و دیگران داخل منزل در حال غسل و تجهیز ایشان و مهاجرین هم در بیرون منزل منتظر بودند.
در همین اثنا به مهاجرین خبر رسید که شما چرا اینجا نشسته اید، انصار در حال تعیین خلیفه هستند. مهاجرین هم بلافاصله محل را ترک کردند و به مسجد رفتند و دیدند که خبر صحت دارد و یکی از سران انصار را به عنوان خلیفه معرفی کرده اند. مهاجرین در برابر انصار موضع گیری کردند که درست است که شما به پیامبر (ص) خدمت کردهاید اما عرب جز با قریش با کس دیگری بیعت نمیکند گفتگوها بالا گرفت و نهایتاً انصار با منتخب مهاجران بیعت کردند و کار تمام شد.
حالا بحث این است که اگر انصار این کار را نمیکردند و میگذاشتند تا پیامبر (ص) دفن شود و بعد بحث مطرح شود، اوضاع چگونه رقم میخورد؟ آیا باز هم با فرمان پیامبر برای قبول ولایت علی (ع) مخالفت میکردند؟ بهر حال انصار باعث شدند که به دستور پیامبر (ص) عمل نشود.
اکثر منافقین در مدینه بودند و افرادی بسیار ظاهر الصلاح بودند و انصار نیز به آنها اعتقاد داشتند و همین اعتماد باعث شد تا به توصیه منافقین توجه کنند و زمینه این اختلاف تاریخی را فراهم سازند منافقین هم برای اینکه خود در سایه زمام امور را در دست بگیرند، از انصار استفاده کردند تا به وسیله نفوذ بر آنها، بر جامعه اسلامی مسلط باشند.
منافقین پیش از این وقفه هم در ماجرای ساختن مسجد ضرار قصد داشتند تا همه اجتماع مسملین در آنجا صورت بگیرد که همه چیز زیر نظر آنها باشد. بهر حال آنها خیلی نقشه داشتند که نشد به خواسته خود برسند و این آخرین نقشه آنها بود. ولی با همه این باید گفت که «محبت اهل بیت (ع)» نقطه انفاق مسلمانان است. همه فرقه اسلامی محب اهل بیت هستند. در کشور مغرب علاقه مردم به اهل بیت خیلی بیشتر از ما شیعیان است.
وقتی نماز جماعت اقامه میشود سادات باید در صف مقدم باشند در حالیکه ما شیعیان مقید نیستیم. همیشه هم پادشاهانی از سلسله سادات داشتهاند. همین علاقه هم باعث شده است که خودشان را شیعه بدانند. یکی از علمای آنها به من گفت: ما شیعه هستیم. شما چه میگویید؟ من گفتم: شما دوستدار اهل بیت هستید اما تشیع یک مذهب است.