به گزارش ستاد خبری همایش قرآن پژوه روشن بین « سومین همایش تفسیر و تفسیر نگاری در سده اخیر حوزه علمیه خراسان» و نکوداشت آیت الله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدعلی مهدویراد، دانشیار دانشگاه تهران در گفتگو با ویژه نامه نکوداشت آیت الله واعظ زاده خراسانی گفته است: اولین مواجهه فکریام با شخصیت این بزرگوار، با سلسله مقالاتی بود که در آنها، سفرنامههایشان به لبنان، الجزایر، مصر و سوریه را مینوشتند. آنچه این مقالات را برایم جالب و جذاب کرده بود، زاویه نگاه ایشان به جهان اسلام و تفکر در جهان اسلام بود. به نظرم آیت الله واعظزاده تمدن اسلامی را با عنوان تمدن اسلامی، خوب میفهمید و خوانش آن مرحوم از مجموعه آموزههای دین یک خوانش تمدن اسلامی بود که با مذهب، مسلک و زاویههای غیرتمدنی بُرش نمیخورد! خود این نگاه و موضع مسئله خیلی مهمی است و حتی در مورد قضاوت ایشان نسبت به شخصیتها نیز همین نگاه جریان داشت.
آیت الله واعظزاده هرچیزی را در جای خود و به اندازه خودش میدید. این مسئله خیلی مهمی است. امروزه ما در تعاملاتمان میان جامعه به تحریف بسیار وحشتناکی مبتلا هستیم که گاهاً یک متریها را دهمتری، و دهمتریها را نیممتر تصور میکنیم! خوب، وقتی کسی را که میتواند در همان حدّ خودش با جامعه تعامل بکند، تخریب میکنید، درحقیقت، جامعه را مبتلا به ستم کردهاید.
آیت الله واعظزاده نیز مصداق کامل همین مظلومواقعشدن بود. با توجه به توضیحاتی که دادم فرض کنید کسی شخصیت چندوجهی داشته باشد؛ مثلاً شخصیت فقهی، تفسیری، سیاسی، اجتماعی و… حالا یک عدهای به خود حق بدهند و بگویند: او فقه یا تفسیر بلد نیست! خوب این وجه از شخصیتش خورده میشود! حتی یک عدهای هم بگویند که سنّیزاده است و اصلاً شیعه نیست! کمکم این شخصیت، کارایی خود را از دست میدهد، انگار مرده است و وجود خارجی ندارد.
شما اگر میخواهید کسی را نقد کنید، هر وجهی از شخصیت او که مخالف هستید، همان را نقد کنید، نه اینکه بهخاطر یک مسئله منفی، همه ابعاد شخصیتی او را نقد کنید! این جامعُالاطراف نگاهکردنِ آقای واعظزاده باعث شده بود که دانش، قلم و برآیند علمیاش توسعه پیدا کند.
نکته بعدی اینکه ایشان در بحث بسیار آزاداندیش بود، به خاطر اینکه مرزها را درمینوردید. ازاینروی در نوشتههایشان از منابع مکتوبی استفاده کرده بودند که انسان فکرش را نمیکرد که شخصیتی در حد آقای واعظزاده به این کتابها مراجعه کند.
همینجا این نکته را بگویم که یکی از وجوه ضعف نوشتههای عمومی و کمی پایینتر از سطح تخصصی علما و اساتید، فقدان مطالعه نوشتههای جدید و زاویه دید نو است. نگاههای نو شاید برای شخصیتهای بزرگ مطلب نداشته باشد؛ اما کمککننده است. در میان شخصیتهای بزرگ معاصر که برخورد و گفتوگو داشتهام، فقط دو نفر یعنی آقای معرفت و آقای واعظزاده را دیدهام که اینچنین ویژگی داشتهاند.
در مورد آیتالله واعظزاده این را بگویم شاید بختیاریِ جامعه یا نابختیاریِ ایشان بود که به دانشگاه رفتند وگرنه با قاطعیت میگویم که ایشان از هیچکس از مراجع موجود هیچچیز درزمینه فقه کم نداشت. برای گفتن این مطلب یا خواندهشدنِ آن از قول بنده هم از هیچکس ابایی ندارم؛ چون بنده در حوزه بزرگ شدهام، درس مراجع بزرگ هم رفتهام و خیلی هم احترامشان را دارم و دستشان را هم میبوسم؛ اما اعتقادم این است.
به نظر میرسد وجهه بیرونیِ نمایشدادهشده از شخصیت علمی آیت الله واعظزاده یکدهم واقعیت هم نیست؛ چراکه ایشان براساس ضرورتهایی که احساس میکرد و کارهایی که برعهدهاش گذاشته میشد، عمل مینمود. حتی نوشتههای چاپنشده و مقالات چاپشدهاش را آنطور که خودش میخواست، اگر فرصت بازنگری و عرضه پیدا میکرد، بهطورقطع چیز دیگری میشد.
تفصیل این گفتگو را در ویژه نامه سومین همایش «سومین همایش تفسیر و تفسیر نگاری در سده اخیر حوزه علمیه خراسان» بخوانید.