به گزارش خبرنگار شبکه معالم، نشست تخصصی نقد داستان «عطش مار» اثر غسان کنفانی در دویست و چهل و سومین حلقه ادبیات داستانی خواهران مرکز آموزشی طوبی نقد و بررسی شد.
خلاصه داستان
مردی که در عروسیهای روستا طبل مینوازد به خاطر ورود ماشین به روستا شغلش را از دست می دهد و به این خاطر با راننده ماشین درگیر میشود. راننده ماشین پسر مرد طبل زن را هدف میگیرد و با ماشین خود به او صدمه میزند.
نظرات اعضا
اعضای حلقه در این نشست با اشاره به این که تاثیر مدرنیته بر زندگی سنتی مردمان از موضوعات مورد علاقه نویسندگان عرب است، گفتند: در این داستان با انتخاب عطش مار، نویسنده زاویۀ خود را با تکنولوژی نشان داده است. کنفانی موفق شده است در این داستان از ناداستانهای قبلی خود فاصله گرفته و به داستان محض بسیار نزدیک شود.
ایشان افزودند: اکت شخصیت اصلی همان عدم اکت است زیرا انفعال جزئی از شخصیت اوست. نویسنده، تلفیق خوبی از گذشته و حال انجام داده است. بیان جزئیات، موجب کندی ریتم داستان شده است. عدم هشیاری شخصیت، اقتضای روایتی سیالتر و ناآگانه تر را داشت.
نظرات استاد
در ادامه نشست سعید تشکری، استاد و منتقد داستان نویسی با بیان این که اساسا ناداستان ها به خاطر استفاده از عناصر غیر داستان، خوانش راحت تری دارند، گفت: این داستان نشاندهندۀ بلوغ کنفانی در داستان نویسی است. بلوغی که مجال ادامه پیدا نمیکند.
وی افزود: داستان شگرف، داستانی است که قابلیت تبدیل شدن به هیچ چیز دیگری را ندارد. این اثر به نفع بدویت نوشته شده است و با تکنولوژی زاویه دارد. قضاوت گری، یکی از عناصر داستان نویس ما شرقیهاست.
وی خاطرنشان کرد: علت اکت نداشتن در داستان، غلبه شاعرانگی و لفاظی های نویسنده است. این داستان اگر به شکل خطی روایت میشد می توانست دارای اکتهای بیش تری باشد. گاهی سیال نوشتن به داستان لطمه میزند. اصل اولیه برای نویسنده باید این باشد که داستانی خوشخان بنویسد نه اینکه بازیهای تکنیکی را به نمایش بگذارد.
تشکری در ادامه استاد، به بیان نکاتی دربارۀ داستان دینی پرداخته و گفت: برای نوشتن داستان دربارۀ شخصیتهای مذهبی میتوان باری حوادث قطعی تاریخی، قبل و بعدی در نظر گرفت و به پرورش داستان پرداخت. گاهی انتخاب زاویه دید جدید در داستان های تاریخی و دینی، به خلق داستانی تازه میانجامد. باید به سوژههای تاریخی به چشم تناور شدن نگریست.