به گزارش خبرنگار شبکه معالم، نشست نقد داستان «نامه ای از رام الله» اثر غسان کنفانی، با حضور سعید تشکری، داستان نویس و مدرس داستان نویسی در حلقه ادبیات داستانی خواهران مرکز آموزشی برگزار شد.
خلاصه داستان
«صهیونیستها در رامالله به گروهی از مردم حمله میکنند. آنها دخترو همسر یکی از مبارزان فلسطینی به نام ابواتمان را به شهادت میرسانند. ابواتمان که تمام زندگی خود را بر سر مبارزه برای آزادی فلسطین گذاشته است اکنون با حمل نارنجک با خود به همراه صهیونیست ها به ساختمان شهرداری میرود و طی یک عملیات استشهادی، ضمن از دست دادن جان خود، چندتن از دشمنان را به هلاکت میرساند.»
معرفی نگارنده داستان
غسان کنفانی در عکا واقع در شمال فلسطین متولد شد و پس از اشغال زادگاهش توسط صهیونیستها به کشور سوریه مهاجرت نمود و سال های بسیاری زندگی در اردوگاههای آوارگان را تجربه نمود. او در ابتدای جوانی به حرفه معلمی رو آورد وبه این وسیله بیش از پیش با دردهای کودکان و مردم سرزمین خود آشنا گردید.
در کارنامۀ او علاوه بر فعالیت ادبی، روزنامه نگاری و فعالیت حزبی نیز به چشم میخورد. ابعاد مختلف زندگی او با یکدیگر عجین بودند و او در همۀ آنها هدف واحدی را دنبال میکرد: نجات فلسطین.
او این آرمان را تا لحظۀ مرگ دنبال کرد و سرانجام در اثر انفجار بمبی که در اتوموبیل او به تلافی حمله فلسطینیان به فرودگاه تلآویو کار گذاشته شده بود جان خود را از دست داد.
آثار داستانی او روایتی واقعگرایانه از رنجهای ملت فلسطین در طول سالهای اشغال این کشور توسط بیگانگان صهیونیست است.
خلاصه مباحث اعضای حلقه
اعضای حلقه نیز داستان نامهای از رامالله را از نظر فرم، ساده ارزیابی کرده و با اشاره به این که نویسنده در آن بر محتوای داستان متمرکز شده است، گفتند: شخصیت اصلی آن نمونۀ یک مبارز فلسطینی است که مشاهدۀ رنجهای او و مقاومت بینظیرش، مردم را به ایستادگی دعوت میکند. داستان کمی به سوی سانتامانتالیسم و تاثیرگذاری آنی بر احساس مخاطب متمایل شده است. روایت داستان به سوی خاطره گویی سوق پیدا کرده و از قالب داستان فاصله دارد. پایانۀ داستان تا انتها قابل حدس زدن نیست و این از نکات برجستۀ این داستان است.
همچنین ایشان حادثۀ محوری در این داستان را کاملاً مشخص برشمرده و با بیان این که نویسنده در اطراف این حادثه، جزءپردازی خوبی انجام داده است، ابراز داشتند: نوعی خونسردی و ملال بر کل روایت داستان سایه انداخته و تبدیل به جزئی از داستان شده است؛ ملالی که ناشی که احساس خاصّ راوی به صحنههای دردناکی است که با آنها خو گرفته است و از به یادآوردن آنها دستخوش هیجان نمیشود.
اعضای حلقه در ادامه بیان داشتند: صحنۀ درخشان داستان، نگاه آخری است که ابواتمان به پسرک راوی میاندازد؛ گویی با این نگاه درحال وصیت به اوست و چیزهایی را که با کلمات نمیتواند به پسرک منتقل کند به این وسیله به او القا میکند. از مهمترین نقاط قوت داستان این است که دست به هیچ قضاوتی نمیزند و سخن خود را تنها با تصویر و توصیف ارایه میدهد.
خلاصه مباحث استاد
در بخش دیگری از این نشست تشکری، داستان نویس و مدرس داستان نویسی گفت: غسان کنفانی از بنیانگذاران ادبیات پایداری در جهان است. در این نوع داستان همواره نوعی دغدغه حسرت گونه موجود است.
وی افزود: کنفانی همچنین پدیدآورندۀ ادبیات کودک در جهان عرب است.
وی با بیان این که در ادبیات سوسیالیستی همواره نوعی هیجان و شعارزدگی به چشم میخورد، تشریح کرد: دینامیک هر داستان، پلات آن است و پلات یعنی داشتن اکت. در این داستان ما با اکتهایی مواجهیم که گاه به ضد خود تبدیل میشوند و یک ناداستان را شکل میدهند.
وی خاطرنشان کرد: ناداستان به متنی گفته میشود که در آن درونمایه از بیشترین اهمیت برخوردار است و دارای زواید غیر داستانی است. غسان کنفانی در داستانهای ابتدایی خود دچار ناداستان شده است و مواردی به داستانها افزوده که نقشی در داستان بودن ندارند. اما وی در روند داستان نویسی خود به تدریج از این آسیب فاصله گرفته و توانسته داستانهایی بنویسد که در آنها حق داستان رعایت شده است.
وی در پایان گفت: کنفانی از دو اسطوره در داستانهایش بسیار استفاده میکند: سیزیف و ادیپ. علاوه بر این او به شدت از دعبل خزایی، شاعر برجسته عرب نیز تاثیر پذیرفته است.