به گزارش خبرنگار شبکه معالم، دویست چهل و پنجمین حلقه ادبیات داستانی خواهران با موضوع نقد داستان «منصور و پدرش با تفنگ به سوی قلعۀ جدین میروند» برگزار شد.
خلاصه داستان
پیرمردی برای این که بتواند تفنگی را در شب عروسی پسرش به وی هدیه بدهد به مبارزان عشیرهای می پیوندد تا با فتح قلعه ای که مقر انگیسی های متجاوز است بتواند تفنگی به غنیمت بگیرد اما نبرد آنها با شکست مواجه میشود و پیرمرد جان خود را از دست میدهد.
نظرات اعضا
در ابتدای نشست اعضای حلقه به بیان نظرات خود پیرامون داستان پرداختند و گفتند: داستان، ریتم بسیار کندی دارد و با پرداختن به شخصیتهای فرعی از شخصیتهای اصلی غفلت کردهاست. مساله اصلی داستان بسیار دیر مطرح میشود و خواننده در ابتدا سردرگم میماند. مرد طماع و قلعه انگلیسیها بسیار شبیه به هم توصیف شدهاند و این نشان میدهد که علت شکست از انگلیسیها این است که این مردم قبلاً از خودیها شکست خوردهاند.
ایشان افزودند: پرگویی راوی و انفعال او از جذابیت داستان کاسته است. توصیفهای داستان از فضاسازی ناتوان هستند.
نظراستاد منتقد
تشکری در ادامه نشست گفت: این داستان از گونه گروتسک است و میخواهد خشونتی طنزآمیز را به نمایش بگذارد. کنفانی رویدادهای ادبی جهان را رصد میکرد و آنها را با ادبیات پایداری تلفیق مینمود.
وی خاطرنشان کرد: او در این داستان، آدمهایی را نشان میدهد که در مبارزه مستحیل شدهاند و هدفی ورای آن ندارند. داستان، پایان رعبآوری دارد و با عناصر داستانگویی که در کل داستان به چشم میخورد میتوان گفت که این داستان یکی از درخشانترین کارهای کنفانی است.