به گزارش شبکه معالم نشست تخصصی «جایگاه تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت» از سوی مرکز شیخ بهایی با مشارکت مجمع حکمت اسلامی در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار شد.
در این نشست خسرو باقری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با بیان اینکه تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت دارای دو جنبه اساسی «تعلیم و تربیت» و «تفکر انتقاداتی» است، اظهار داشت: تعلیم و تربیت چون جریان سهل و ممتنع است آن را یک یک امر بدیهی و رایج می دانیم یعنی ما می خواهیم تجربیات خود و آنچه را می دانیم به فرزندان منتقل کنیم.
وی با بیان اینکه از طرفی تعلیم و تربیت با توجه به وضعیت رشد آدمی پیچیده و سخت است، افزود: شروع تربیت آسان و در ادامه سخت میشود که علتش مربوط به رشد انسان است چون فرزندانِ کوچک، منفعل و پذیرا هستند پدر و مادر را حجت میدانند و کاملا آنها را میپذیرند اما در ادامه مثلا در سنین نوجوانی ممکن است انفعال تبدیل به مقاومت حتی مخالفت شود که امر تربیت را مشکل میسازد.
تعلیم و تربیت امری بدیهی نیست
باقری با بیان اینکه چون امری پیچیده است مطالعه درخصوص آن ضرورت پیدا میکند، خاطرنشان کرد: در کشورهای مختلف تعلیم و تربیت تبدیل به علم شده است و برخی دانشکدهها به طور تخصصی مطالعاتی در این زمینه انجام میدهند و نشان دهنده اینست که تعلیم و تربیت امر بدیهی نیست که نیاز به مطالعات و نظریه دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: تعلیم و تربیت گاهی متناقضنما و حالت پارادوکس دارد یعنی حرفهای متناقض میتواند درباره آن صادر شود به طور مثال تعلیم و تربیت، ایجاد یا کسب عادات است یا در نقطه مقابلش تعلیم و تربیتی یعنی پویایی و ترک عادات که اگر فرد در شرایطی جدید قرار گرفت بتواند خود را بازیابی کند.
باقری مطرح کرد: در تربیت گرفتار مسأله شبیهسازی هستیم از طرفی هم، میتوانیم اجازه دهیم فرزندان پویا باشند و متناسب با شرایط جدید رفتار کنند.
آموزش مسائل اعتقادی؛ استدلال یا تلقین
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران عنوان کرد: مسائل اعتقادی میتواند القائی باشد البته بستگی به نوع آموزش دارد که براساس استدلال باشد یا تلقین و تقلید، بنابراین اگر شخص بخواهد با استدلال بپذیرد ممکن است اعتقادات رایج را قبول یا رد کند اما از آنجا که قدرت رایج بودن زیاد است و «باورهای رایج» از جمله موضوعات رایج جامعه هستند افراد به صورت تلقینی آن را میپذیرند.
وی با اینکه یک جنبه دیگر تعلیم و تربیت «معلول یا علت بودن» نسبت به مشکلات است، اظهار داشت: عدهای می گویند تعلیم و تربیت تابع فرهنگ است از این رو نحوه رفتار فرد به فرهنگ او نسبت داده میشود مثال تربیت شخصی که چراغ قرمز را رد می کند یا در شهر زباله می ریزد، در جامعه مشکلساز است.
باقری افزود: برخی دیگر معتقدند فرهنگ تابع تعلیم و تربیت است یعنی تعلیم و تربیت باید مشکلات جامعه را حل و فرهنگسازی کند.
مربی یکی از عناصر تربیت است نه تکنسین آن
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران مطرح کرد: برخلاف تصور همگانی تربیت کار مربی نیست زیرا تربیت یک کار تکنیکی و تکنولوژیک است و نمیتوان مربی را یک تکنسین یا مرجع اقتدار دانست که کار تربیت را انجام دهد البته مربی یکی از عناصر تربیت است.
وی در بخش دیگر سخنانش به نقش فطرت در تعلیم و تربیت اشاره و عنوان کرد: طینت و فطرت یکی از عوامل تأثیرگذار است نه تعیین کننده، فطرت سرمایه و انسان تاجر است که با خوب تجارتکردن به وسیله آن سود حاصل می شود، در واقع قهرمان تربیت «اختیار» است که انسان کدام را انتخاب کند چنانکه در آیه ۲۳ سوره مدثر «کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ» بیان شده، انسان در گرو کار و کردارش و کسب و کاری که با سرمایههایش انجام میدهد، است.