به گزارش شبکه معالم، حجت الاسلام و المسلمین حمید پارسا نیا، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم، در دومین نشست از مدرسه تابستانی معرفت شناسی در فلسفه اسلامی گفت: مسائل فلسفی و به عبارتی کار فیلسوف مانند کسی است که در معدن طلا کار میکند و با زدودن ناخالصیها، طلای ناب را استخراج میکند.
وی اضافه کرد: عرف مشهورات و برداشتهایی دارد که در ذهن بشر انباشته شده و به صورت فرهنگ در آمده است، که بعضاً تبدیل به مشهورات زمانه میشود. حال کار فیلسوف تنقیح و روشن کردن این مشهورات و اموری است که بین عرف جا افتاده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع) در ادامه بیان کرد: درمسئله علم به محسوسات، درطرف معلوم، سوالی که مطرح میشود این است که: حس چگونه نسبت به محسوس علم پیدا میکند؟ صدرا میفرماید: علم به جزئیات از راه حس نمیتواند باشد، بلکه عقل علم پیدا میکند.
وی ابراز داشت: لذا از راه حس نمیتوانیم علم به وجود موجود خارجی پیدا کنیم. در مورد علم به امر جزئی محسوس یا غیر محسوس نیز عقل حکم میکند. بنابراین اگر عقل باید حکم کند که چه چیزی وجود دارد یا خیر، خود عقل راجع به وجود چه حرفی میزند؟ لذا مبانی ما در وجود، میتواند در این مسئله تاثیر گذار باشد. از سوی دیگر ما در جهانی زندگی میکنیم که یک امر محسوسی مقابل ما وجود دارد و ما به آن علم پیدا میکنیم، سوال اینجاست که چگونه به آن علم پیدا میکنیم؟
وی خاطرنشان کرد: شاید در جواب بگویند شما که علم به این موجود را اصل اولی گرفته اید! پس دیگر چرا سوال میکنید، اگر پیش فرض این است که ما موجود محسوس داریم، و علم به آن پیدا می کنیم، پس مانند اصل واقعیت، بدیهی شده و سوال بردار نیست! در نتیجه اگر علم را زیر سوال میبریم، شما از کجا علم پیدا میکنید جهان جزئی محسوس وجود دارد؟
حجت الاسلام و المسلمین پارسانیا اذعان داشت: اگر سوال فلسفی است، دلیل نباید عرفی باشد. سوال باید جدی باشد، حس به ما چه علمی را میدهد؟ مطابق چیزی که یافتهام چیست و کجاست؟ز این رو ما نمیتوانیم حرف کانت را بگوییم که ما جایی میرویم که به عرف نزدیک باشد. ما یا فیلسوفی نمیکنیم یا اگر فلسفه ورزی می کنیم باید کامل فیلسوفی کنیم تا به طلای پاک برسیم. باید بفهمیم آنچه مصداق وجود است چیست؟ باید توجه کنیم که اصلا این مفهوم حقیقت دارد یا نه؟ از کجا این مفهوم را میگیریم؟ از ماهیات؟ از حاق وجود میگیریم؟ از حاق وجود جزئی خودمان میگیریم. بنابراین از دیدگاه فیلسوفان صدرایی اطلاق وجود به عالم طبیعت چند مجاز در درون دارد؟!و مجاز اندر مجاز اندر مجاز است. به همین سبب جون عقل است که به اصل وجود علم پیدا می کند همان عقل نیز به وجود موجود محسوس طبیعی نیز حکم می کند.