به گزارش خبرنگار شبکه معالم، حلقه ادبیات داستانی خواهران در راستای شناخت داستان نویسان مطرح جهان اسلام، در این جلسه به نقد داستان دیگری از غسان کنفانی نویسنده شهیر فلسطینی پرداخت.
خلاصه داستان
یک مبارز فلسطینی که تفنگی برای مبارزه با نیروهای اشغالگر صهیونیست ندارد موفق می شود تفنگی را در نبرد، غنیمت بگیرد؛ اما از آن تفنگ توسط نیروها ارتش خودی از او به زور گرفته می شود و مرد به دنبال تفنگ خود ماجراهایی را از سر می گذراند.
نظرات اعضا
در ابتدای جلسه اعضا به طرح نظرات خویش درباره داستان پرداخته و گفتند: داستان در کلیت خود، استعاره ای از وضعیت مشتت جبهه داخلی فلسطین بود. از آن جا که زن در ادبیات عرب نمادی از وطن است می توان گفت که داستان بیانگر این نکته است که که چگونه برخی از مبارزان فلسطینی برای نجات فلسطین از وطن خویش مایه می گذارند و آن را به خطر می اندازند.
ایشان افزودند: بافت معماوار داستان دائما سوالاتی را به ذهن خواننده متبادر میکند و کدهایی که در داستان داده شده برای حل این معماها کافی نیست و به نظر می رسد که داستان به پرداخت بیشتری نیاز دارد. داستان نشان داده است که چطور مبارز فلسطینی با دنبال کردن تفنگ خود بسیاری از فرصت های مبارزاتی را از دست میدهد.
نظرات استاد منتقد
سعید تشکری در بخش دیگری از این نشست، گفت: در نقد آثار کنفانی همواره به یاد داشته باشیم که او ناداستان نویس است. این اثر در واقع به نقد مبارزات فلسطین می پردازد. داستان، قانونمند نیست و دست به خلق ابرانسان می زند. کنفانی در این داستان دچار مغلق گویی شده است و خواننده دائما مجبور است دست به کشف بزند.
وی افزود: توقف داستان توسط نویسنده و ارایه اطلاعات جنگی از نقاط ضعف مهم این داستان است. اساسا نویسندگان عرب به شدت تحت تاثیر افسانه های خود هستند و به این خاطر دچار عدم نوزایی شدهاند.
وی در ادامه در پاسخ به سوالات اعضا، به طرح مباحثی درباب آسیب شناسی داستان بومی پرداخت وتاکید کرد: برای بومی نوشتن باید بر جغرافیا و فرهنگ تمرکز کرد و نه بر گویش و لهجه. ایشان در انتها به معرفی چندین نمونه از نویسندگان موفق و ناموفق در بومی نویسی پرداخت.