به گزارش ستاد خبری همایش ملی «قرآن پژوه روشن بین»، مرحوم آیتالله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی به عنوان دبیرکل اسبق مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی طی یازده سال از ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۰ هجری شمسی از جمله افرادی بود که بعد از جنگ تحمیلی و پایان تنش با کشورهای منطقه، بواسطه موقعیت حساس خود وظیفهای سخت داشت، انتقال صحیح پیام جمهوری اسلامی ایران در تعامل مذهبی با کشورهای سنی نشین مهمترین بخش این مأموریت بود. اما ابعاد علمی و علاقه ایشان به اندیشه تقریب توانست این موقعیت حساس را به فرصتی ناب تبدیل کند. آیتالله محمد علی تسخیری که بعد از مرحوم آیتالله واعظ زاده بر کرسی دبیر کلی این مجمع نشست در گفتگویی مطالبی پیرامون زیربنای تفکر وحدت اسلامی و نقش آیتالله واعظ زاده در این مهم بیان کرد.
سؤال: حضرتعالی بواسطه حضور در مجمع تقریب، از افرادی هستید که بدون واسطه شاهد تلاشهای آیتالله واعظ زاده برای اعتلای وحدت بین امت اسلامی بودید، برای ما از مجاهدتهای ایشان بگویید.
آیتالله تسخیری: بسم الله الرحمن الرحیم. در مورد زندگی مرحوم آیتالله واعظ زاده نکاتی را که به نظرم مخفی مانده است، متذکر میشوم. یکی مسأله عشق مرحوم آیتالله واعظ زاده به اهل بیت علیهمالسلام، علی الخصوص به امام رضا علیهالسلام است، ایشان زندگانیاش در راه تبلیغ تفکر اهل بیت علیهمالسلام گذاشت و به هیچ وجه گرایش تقریبی ایشان اثری بر کمشدن محبتش به اهل بیتعلیهمالسلام نگذاشت.
اگر یک روز مقالهای از فقه اهل سنت داشت در مقابلش مقالههایی از فقه اهل بیت مینوشت و همین طور اگر در رابطه با شخصیتهای سنی مینوشت، حتما مقالههایی در رابطه با شخصیتهای شیعی تألیف میکرد و تحقیقات مفصلی ارائه میداد.
پس یک نکته، عشق ایشان به اهل بیت علیهمالسلام است. به هیچ وجه گرایش تقریبی او، از عشق و محبتش به اهلبیت(ع) کم نکرد و هیچ تنافی بین این دو نمیدید، حتی در رابطه با حدیث ثقلین با اهل سنت بحثهای مفصلی داشت و مدافع حریم ولایت بود.
با این وجود، متأسفانه برخی در اوایل فعالیتهای تقریبی مرحوم واعظ زاده، او را متهم به سنیگری کردند!، ولی خلاف واقع بود. شنیدم آیتالله رضازاده از علمای مشهد در روز ارتحال ایشان در درس خارج فقه خود، از ایشان تجلیل کرده و به این اتهامات پاسخ گفته است.
سؤال: مواجهه آیتالله واعظ زاده با اختلافات علمی چگونه بود و مسئله را چطور تحلیل میکرد؟
آیتالله تسخیری: اصول فقهی شیعه با اصول فقهی سنی، مشترکاتی دارد و در مقابل اختلافاتی هم دارد، مثلاً عصمت اهل بیت علیهمالسلام با فقه سنی نمیساخت. در مسأله تفسیر حدیث غدیر «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ» هم با اهل سنت اختلاف تفسیری داریم، اما آیتالله واعظ زاده بر لزوم پیدا کردن مشترکات تاکید میکرد و در جایی که یافتن نقطه اشتراک امکان نداشت میگفتند ممکن نیست.
ایشان مخالف گفتگو در رابطه با اعتقادات و تاریخ نبود ولی تاکیدش بر آداب اختلاف بود که چگونه من با یک برادر سنی صحبت کنم. آیا با زبان پرخاش و یادآوری نقایصی که سنیها انجام دادهاند یا با توجه و تمرکز بر موضوعات مشترک؟
در قرآن ذکر شده است «قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُو». در رابطه با گذشته خیلی تمرکز نکنید، بلکه در محور موضوع بحث مطالعه کنیم و نقطه اشتراک را پیدا کنیم.
وحدت، زیر بنای تمدن اسلامی
سؤال: گفته میشود استاد واعظ زاده به وحدت نگاه تمدنی داشت، و حضرتعالی در کنفرانس اخیر وحدت اسلامی در رابطه با مؤلفههای تمدن اسلامی نکاتی را تأکید داشتید.
آیتالله تسخیری: بله، هر تمدنی شامل مؤلفههایی است، در این تمدن جامعه الگو خواهد بود، اعتقادات، عواطف، تاریخ و مراجع آن جامعه الگو چیست؟ همه اینها مؤلفههای تمدن اسلامی است و بر این اساس معتقدم همه مؤلفههایی که تمدن اسلامی داشت، مولفات وحدتی است.
اعتقاداتمان به ما میگوید خدا یکی است و باید از خدا اطاعت کنیم و علوم اسلامی نیز برای شناخت اراده خداوند در قرآن است، تمام اهل سنت و شیعه اولاً به دنبال شناخت اراده الهی و ثانیاً عمل کردن به این اراده هستند. لذا از حیث اعتقادات همهاش وحدتی است.
از حیث عواطف یعنی اخلاق و محبت مسلمین شامل همه مسلمانان است و در تاریخ اسلام هم وحدت است. دشمن میخواهد تعدد و تکثر را در جهان اسلام افزایش دهد و این را با تمرکز بر تاریخ ایران و مصر و سوریه قبل از اسلام، میخواهد تاریخی غیر اسلامی احیاء کند. کما این که دیدیم شاه، بر روی تاریخ ایران قبل از ورود اسلام به ایران تمرکز داشت. درحالی که از حیث مذاهب اسلامی همه بر یک تاریخ مشترک امت اسلامی تمرکز دارند.
در رابطه با علوم اسلامی نیز این علوم میراث همه امت اسلامی است نه فقط یک فرقه خاص.
مؤلفه دیگر تمدن اسلامی جغرافیای اسلام است، ما جغرافیای سنی و شیعی نداریم. همین ایران را که برخی از متعصبین اهل سنت آن را منسجم با تشیع میدانند، اگر تحقیق کنیم، میبینیم اگر ایران مرکز نشر تشیع بود، همین ایران مرکز حفاظت از فقه اهل سنت بود. علمای خراسان؛ غزالی و امام الحرمین جوینی از فقه سنی دفاع کردند، حتی بعد از سیطره شیعه بر کل جهان اسلام، در شمال آفریقا، در یمن و سوریه و آل بویه در عراق و همین طور در ایران در قرن چهارم و پنجم تشیع تقریباً در کل جهان اسلام تسلط داشت، فقه سنی نزدیک بود از بین برود ولی وجود افرادی مثل: غزالی و امام الحرمین جوینی باعث احیاء فقه اهل سنت شد، پس نمیشود گفت یک سرزمین جغرافیایی مطابق با یک فقه است. بلکه همه میراثهای تمدنی در خدمت همه ابعاد امت اسلام و بالاخره در خدمت وحدت اسلامی بوده است.
با این مولفهها فقط یک نتیجه به دست میآید که زیربنای این تمدن اسلامی وحدت است. قرآن میفرماید وقتی که مسأله گرایش دشمنان امت اسلام به صلح شد، شما هم صلح را بپذیرید: «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَي اللَّهِ». در ذیل این میفرماید حتی اگر دشمن بخواهد شما را گول بزنند «وَ إِنْ يُريدُوا أَنْ يَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذي أَيَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنينَ» خداوند تو از تو دفاع خواهد کرد «وَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِهِم» دلهایشان را به هم نزدیک کرد «لَو أَنفَقتَ ما فِي الأَرضِ جَميعًا ما أَلَّفتَ بَينَ قُلوبِهِم وَلٰكِنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَينَهُم».
بنابراین زیربنای تمدن در قرآن است و بنای قرآن بر وحدت است، در سیره پیغمبر اکرم (ص) و سیره ائمه علیهم السلام هم همین است. متآسفانه چنین تمدنی را نه به خوبی شناختیم و نه حفظ کردیم و اگر زیربناها را خوب بشناسیم به هیچ وجه به فکر اختلاف و تفرقه نخواهیم بود. قرآن میفرماید برخی عذابهای عرضی هستند که علت آن همین تفرقه است.
سؤال: در ایام کنفرانس هفته وحدت برخی محققان جوان مقالاتی نوشتن از جمله «وحدت آمرانه از نادرشاه تا جمهوری اسلامی» نظر حضرتعالی نسبت به این تحلیل چیست؟
آیتالله تسخیری: نادر شاه یک فرد فرصت طلب بود و هر روز هم حاکم یک منطقهای میشد، اگر آن منطقه سنی نشین بود او مثل یک سنی متعصب رفتار میکرد و اگر منطقه شیعه نشین بود از آن شیعههای متعصب میشد و اگر یک منطقه مشترک بود شروع به تقریب مذاهب میکرد، با این دلیل نمیشود گفت که پس این تقریب نادرشاهی است یا تقریب محمدرضا پهلوی است و نسبت به جمهوری اسلامی هم این تصور اشتباه است، اندیشه تقریب مذاهب یک تاکتیک گذرا برای انقلاب اسلامی نیست.
سؤال: آیا وحدت پیش از این که از سوی جمهوری اسلامی صورت بگیرد باید در حوزههای علمیه و از جانب فقها و علما مطرح بشود مثل، آیتالله بروجردی، مرحوم واعظ زاده، شهید صدر و یا اینکه بایستی از ناحیه حکومت باشد؟
آیتالله تسخیری: من با این حرف شما موافقم، ولی حکومت اسلامی یکی از وظایفش ترویج وحدت و ایدههای اسلامی است. یعنی باید وحدت اسلامی را گسترش و ترویج بدهد و این یک وظیفه قرآنی است.
اینکه من خواندم «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذينَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُو» بیان این آیه شریفه، تفرقه را در مرحله تکذیب به آیات خدا و عذاب الهی میداند. پس ما موظف هستیم که ایدههای قرآن و سنت پیامبر اکرم (ص) و ایدههای اسلام را گسترش بدهیم، پس این یک حرکت تاکتیکی نیست بلکه یک حرکت استراتژیک است و باید به سوی وحدت حرکت کنیم.
در قانون اسلامی هم وحدت مطرح شده که مصالح امت اسلام را بالاتر از مصالح یک کشور حتی ایران میداند، بنابراین وحدت آمرانه نیست بلکه یک مأموریت دینی است و یکی از مقولههای کاملاً اسلامی و قرآنی است.
سؤال: در همین زمینه مطرح میشود که ما باید از وحدت «وحدت» به «تعایش» برسیم و تمرکز کنیم، نظر حضرتعالی چیست؟
آیتالله تسخیری: خیر، تعبیر قرآن وحدت است. تعایش مرحله پایین تری نسبت به وحدت دارد، ما با اهل کتاب هم تعایش داریم اما مطلوب قرآن نیست بلکه مطلوب قرآن وحدت است. لذا تعایش یکی از مراحل است و مرحله بالاترش انسجام در زندگی است که در کنار هم منسجم باشیم؛ و مقام معظم رهبری در نام گذاری سال مطرح کردند تا با هم انسجام داشته باشیم و دلیل این انتخاب ایشان وضعیت کنونی جهان اسلام است، چون که تحمل آن وحدت حقیقی را ندارد، بنابراین انسجام را مطرح کردند.
یک مرحله بالاتر از انسجام وحدت قانون است و مرحله بعد وحدت امامان است، یعنی یک کشور با یک امام و با یک ولی امر باشد و حتی در اهل سنت مطرح بود که آیا میشود دو دولت اسلامی باشد؟
در دورهای به دلیل وجود دولتهای مختلف (عباسیون، آندلوس و غیره) مجبور شدند بگویند مانعی نیست وحدت اسلامی و چند دولت اسلامی اما قرآن میفرماید: «هَذِهِ أُمَّتكُمْ أُمَّة وَاحِدَة وَأَنَا رَبّكُمْ فَاعْبُدُونِ»، یعنی وحدت مرتبط با اعتقادات است و ولی امر مسلمین هم یکی است و حتی در روایتی نیز سؤال شد که میشود در یک عصر دو امام داشته باشیم؟ فرمودند: لاَ إِلاَّ وَ أَحَدُهُمَا صَامِتٌ. همان طور که امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هر دو امام بودند ولی یکی ساکت و زیر سایه دیگری حرکت میکرد، لذا یک امام و یک امت و یک قانون. این وحدتی است که ما از اسلام میفهمیم ولی اگر این ممکن نیست برویم به پلههای پائین تر.
سپاس از اینکه وقت شریفتان را در در اختیار ما گذاشته و حوصله کردید.