به گزاش ستادی خبری همایش ملی «قرآن پژوه روشن بین»، بی شک آیتالله شیخ محمد واعظ زاده خراسانی در زمره خادمان گمنامی بود که همت خود را در حفظ و استحکام شجره اسلام گذاشت، بنیه علمی قوی و شنیدن نظرات مخالف از شاخصههای بارز ایشان به شمار میرود و سالها زمان میبرد تا آثار ایجاد مسیر وحدت بین مسلمین خود را نشان دهند. گفتگوی پیشروی با حجتالاسلام والمسلمین دکتر مسعود ادیب، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی دانشگاه مفید قم در حاشیه نکوداشت آیتالله واعظ زاده خراسانی است که از منظرتان میگذرد.
در ابتدا درباره ویژگی شخصیتی و دغدغههای تقریبی مرحوم آیتالله واعظ زاده برایمان بگویید.
حجتالاسلام ادیب: بسم الله الرحمن الرحیم. مرحوم آیتالله واعظ زاده دو ویژگی داشتند یکی دردمندی و احساس مسئولیت نسبت به وضع امت اسلامی و دیگری بینش خاصی که آن دردمندی و احساس مسئولیت را با چاره جویی تقریب و وحدت همراه میکند. در حالی که همه عالمان در همه رشتهها به معنای جامع کلمه لزوما آدمهای دردمندی نیستند و بعضی مسألهشان فقط حل معضلات علمی است و کاری به جامعه ندارند، اما در خصوص آقای واعظ زاده امت اسلام برایشان مهم است که چرا امروزه امت اسلامی با این دردها و رنجها مواجه هستند.
امروز دغدغههایی وجود دارد که بر امور خاص و جزئی تمرکز دارند، اما به نظر میآید که نوع بینش مرحوم آقای واعظ زاده مثل خیلی از بزرگان دیگرمان این بوده است که چرا امت اسلام که میراثدار یک تمدن بزرگ است در وضعیت مطلوبی بسر نمیبرد و نسبت به دشمن دست بالاتر را ندارند. این بینش و بصیرت خاص ایشان همراه با یک نتیجهگیری است که درمان را در مسأله وحدت و تقریب دیدهاند؛ این گونه افراد دغدغهمند کم هستند.
اگر از باب نوع نگرش تقریبی آیتالله واعظ زاده بخواهیم نگاه کنیم، ساختاری که میتواند همگرایی شیعه و سنی را تبیین کند چه خواهد بود؟ و چرا چنین درمانی برای وضع نامطلوب امت اسلام درست به نظر میرسید؟
حجتالاسلام ادیب: برای فهمیدن دلیل عقب ماندگی و وضع نامطلوبی امروز در امت اسلامی اول باید جایگاه تقریب و دلیل اهتمام به آن را بدانیم، البته ممکن است که از تقریب تعابیر مختلفی وجود داشته باشد.
برخی از باب مصلحت اندیشی سیاسی به تقریب نگاه میکنند، یعنی مصلحت کنار هم بودن در برابر تفکرات غربی و برخی نگاه تاریخی دارند مثل؛ مرحوم آیتالله بروجردی و شاگردان ایشان و برخی هم از باب این که امور دینی بخشی از فرهنگ جامعه است و امکان تنوع و ایجاد اختلاف دارد. پس نقطه و هدف مشترکی در همه انواع وحدت و تقریب میشود پیدا کرد و تا هدف نباشد، وحدت بی معنی و بلاثمر است. به نظر میآید ریشه مسأله تقریب در همین دو عنصر است: یکی داشتن درک از درد مشترک و دوم توان مشترک که به هم پیوستن این توانها درد را بر طرف میکند.
در مورد تفاوت سیره مرحوم واعظ زاده و امام موسی صدر هم مطرح است، آقای واعظ زاده روی تقریب و ارتباط با مسلمانان تأکید داشتند و امام موسی صدر در مورد ارتباط با اهل کتاب و گفتگوی ادیان؛ جنس این دو کار یکی است، وقتی از تعایش بین صاحبان ادیان و ارتباط با دیگر ادیان حرف میزنیم با این توضیح ملاکاً همان دلیلی را میتوانیم بیاریم که در ارتباط با فرق مسلمان میتوانیم بیاریم.
در این باره بیشتر توضیح دهید، آیا وحدت و تعایش دو نسخه جداگانه است، یعنی تعایش به ارتباط با اهل کتاب اختصاص دارد یا اینکه میشود در ارتباط با مذاهب اسلامی هم تعایش کرد؟
حجتالاسلام ادیب: وحدت و تعایش دو مرحله از یک رفتار است. مرحله اول که تعایش باشد، وقتی است که ما چند واقعیت را بپذیریم. اول این که دیگری وجود دارد و اگر پذیرفتیم که دیگران هستند، این وجود به تعداد نیست بلکه به حضورشان در تعاملات بینالمللی بستگی دارد، و در مرحله سوم حضور دو طرف در زمینه مشترک اتفاق میافتد در اینجا راهی جز تعایش باقی نمیماند.
بر این اساس در دنیای امروز در مواردی با بیدینان هم باید همکاری کرد. دایره منافع مشترک ما با بیدینان خیلی کوچک است و دایره نقاط مشترک با آنان هم خیلی کوچک است، بنابراین همکاری ما با آنان به حداقل میرسد که امروز در قراردادهای بینالمللی بر همین مبنا اتفاق میافتد.
در حیطه ادیان الهی و مذهب طبیعتا هم مشترکات زیاد است هم منافع مشترک و این یک واقعیت است. اگر ما نسبت به بی دینان و متدینان به دیگر ادیان به این نتیجه رسیدیم، به طریق اولی با کسانی که پیشینه فرهنگی و تمدنی و ارزشهای حاکم بر زندگیشان با ما یکی است اهداف مشترک داریم. لذا عاقلانهترین کار این همکاری و ارتباط است و این مقدار از وحدت خدشهبردار نیست. حتی اگر کسی فکر کند که شیعیان باید اعتقادات انحصاری خودشان را به نفع دیگری کنار بگذارند قطعا این مراد نیست.
بنابراین من به بیش از تعایش قائل هستم و وحدت را اینگونه تعریف میکنم و وحدت به معنای هم افزایی برای رسیدن به مقصد واحد است و جدی گرفتن نقاط ارزشمند مشترکی که با اهداف دین و خاص خداوند متعال منطبق است.
در یک آسیبشناسی لطفا بفرمایید چگونه میتوان نهادهای دینی چون حوزههای علمیه را به مفهوم و ارزش تقریب نزدیک و به تعبیری تقویت کرد.
حجتالاسلام ادیب: اولا اگر بخواهیم دین را بین خود و خدا درست بشناسیم باید به مسأله تقریب و وحدت در حوزههای علمیه خیلی جدیتر پرداخته شود. اما چرا امروز من حیث المجموع حوزه ما تقریبی نیست و فضای مطلوب آیتالله بروجردی و آقای واعظ زاده موج نمیزند این نیازمند آسیب شناسی اجتماعی است یعنی همهاش مسائل معرفتی نیست، چرا که بخشی از آن به مناسبات قدرت و تصمیمات سیاسی و اجتماعی برمیگردد.
از سوی دیگر خواندن و دیدن نظرات مخالف از لوازم قوت علمی است، مگر میشود نقد یک کتاب را بدون خواندن خود آن کتاب خواند؟ این چه تفکری است که فکر میکنیم هر چیزی که لازم داریم از مسلمان غیر شیعه بشناسیم در المراجعات و شبهای پیشاور و الغدیر میشود پیدا کنیم! حرف من این است که برای شناخت اندیشههای آنان باید به کتب و منابع خودشان مراجعه کرد.
در علاج هم دو سنخ کار باید انجام دهیم. یک سنخ کارهای معرفتی و یک سری هم کارهای عملی باید انجام دهیم، بحث و گفتگو کار بزرگان و علماء است و در سطوح پایینتر وظیفه طلبهها و اهل قلم بدست آوردن قوت علمی است، بخشی هم مربوط به کسانی است که در عرصه سیاست و تصمیم گیری صاحب قدرت و نفوذ هستند، یک اقدامات عملی هم باید اتفاق بیافتد.
یعنی معتقدید قوت علمی زمینهساز تقریب است؟
حجتالاسلام ادیب: بله، الآن مقداری از این احترازها ناشی از ترس است و ترس هم ناشی از کم قوتی است. در میدانهایی که احساس میکنیم اطلاع کافی نداریم و برای حضور در آنجا قدرت کافی نداریم سعی میکنیم نادیده بگیریم و از آن بگریزیم.
لذا کسانی که احساس قوت بیشتری میکنند بیشتر در عرصه این تعاملات ورود پیدا میکنند. اگر شما نگاه کنید، علمایی که از نظر علمی جامع هستند و زمینههای مختلف علوم اسلام را کار کردهاند، روحیه تقریب در آنان قویتر است و کسانی که فقط در زمینههای کمتری کار کردهاند، این روحیه آنان ضعیفتر است.